حفظ کردن قطعات موسیقی یکی از مهارتهای مهم برای نوازندگان حرفهای و آماتور است که میتواند درک و عمق هنری آنها را افزایش دهد. نواختن از حفظ نه تنها به نوازنده کمک میکند تا با آزادی بیشتری به بیان هنری خود بپردازد، بلکه او را قادر میسازد تا در هر مکان و زمانی، بدون نیاز به نتنویسی، قطعهای را بنوازد.
چرا نواختن از حفظ؟
۱. افزایش خودجوشی و عمق هنری:
زمانی که نوازنده بدون نتنویسی مینوازد، کمتر به «خواندن» مکانیکی نتها وابسته است. این امر به او اجازه میدهد که به طور خودجوش و با استفاده از تخیل و احساسات خود نواختن کند. به عبارت دیگر، نواختن از حافظه، فرصت بیشتری برای بیان هنری و خلاقیت فراهم میکند.
۲. محک میزان تسلط نوازنده بر قطعه:
نواختن از حفظ نه تنها نشانهای از دانش موسیقیایی نوازنده است، بلکه تکنیکها و مهارتهای او را نیز به چالش میکشد. با تمرین مکرر و نواختن از حفظ، نوازنده میتواند نقاط ضعف خود را شناسایی کند. به عنوان مثال، در اجرای قطعات دشوار، نتهایی که نوازنده در حفظ دچار اشتباه میشود، معمولاً همان نتهایی هستند که در شرایط استرسزا (مثلاً هنگام اجرای زنده) نیز مشکلساز خواهند بود.
۳. آزادی برای نواختن در هر مکان و زمان:
نواختن از حافظه به نوازنده این امکان را میدهد که در هر زمان و مکانی، بدون نیاز به نتها یا پایههای موسیقی، به اجرای قطعه بپردازد. این قابلیت بهویژه در قطعات کوتاه یا قطعاتی مانند «سوئیتهای باخ» که بدون همراهی نواخته میشوند، بسیار مفید است.
یک مثال ساده!
برای توضیح بهتر اهمیت نواختن از حافظه، میتوان به تجربه دویدن با چشمان بسته اشاره کرد. اگرچه برای همه امکانپذیر نیست، اما تصور کنید که در یک فضای باز و بدون مانع در حال دویدن هستید و ناگهان چشمان خود را میبندید. این حس ناخوشایند، شبیه احساسی است که نوازنده هنگام نواختن از حافظه تجربه میکند. نواختن از حافظه نیازمند داشتن دید کلی از موسیقی و مسیر قطعه است؛ همانطور که دویدن در یک مسیر صاف و هموار با آگاهی از مسیر راحتتر است، نواختن از حافظه نیز وقتی که قطعه بهخوبی در ذهن نوازنده جای گرفته باشد، میتواند لذتبخش و آسان باشد.
انواع مختلف حافظه در موسیقی
نوازندگان برای حفظ کردن قطعات باید قسمتهای مختلف ذهن خود را بکار گیرند و از قابلیتهای حافظهی خود استفاده کنند. این حافظهها شامل موارد زیر است:
- حافظه فکری (شناختی): این حافظه به نوازنده کمک میکند تا با فرم کلی، ساختار، کلیدها، تکرارها و ترتیب حرکتها آشنا باشد.
- حافظه شنیداری: حافظه شنیداری نوازنده را قادر میسازد که توالی ملودیک قطعه را به یاد بیاورد، به طوری که هر نت به نت بعدی منجر شود.
- حافظه حرکتی: خودکارسازی حرکات و توالیهای نوازندگی، مانند یک ورزشکار، به نوازنده کمک میکند تا بدون نیاز به فکر کردن به حرکات، آنها را اجرا کند.
- حافظه تصویری (بصری): برخی نوازندگان قادرند نتهای نوشتهشده را در ذهن خود تصویرسازی کنند.
نکاتی برای تقویت حافظه موسیقی
۱. کار کشیدن از حافظه
کار کشیدن از حافظه، بهترین راه برای تقویت «عضله» حافظه است. هرچه بیشتر از حافظه استفاده کنیم، حافظه قویتر میشود. این تمرین حتی برای بخشهای کوچک و دشوار نیز کاربرد دارد.
۲. ایجاد نقاط مرجع (Waypoints)
تقسیم قطعه به بخشهای کوچک و ایجاد نقاط مرجع در طول قطعه میتواند به یادآوری آن کمک کند. این نقاط مانند چراغهایی در تاریکی هستند که به نوازنده کمک میکنند در صورت مواجهه با فراموشیهای حافظه، بتواند از نزدیکترین نقطه مرجع دوباره شروع کند.
۳. آشنایی با دیگر بخشها
هنگام نواختن از حفظ، نوازنده باید از قسمتهای دیگر موسیقی نیز آگاه باشد. این آگاهی کمک میکند که دیگر بخشها نه تنها نوازنده را پرت نکنند، بلکه به او در جایابی دقیق کمک کنند.
۴. تمرین ذهنی
تمرین ذهنی، که شامل تصویرسازی اجرای قطعه است، یکی از ابزارهای مهم در تقویت حافظه بهشمار میآید. این روش به نوازنده کمک میکند تا بدون نیاز به ساز، قطعه را به صورت ذهنی تمرین کند.
چالشهای خاص حفظ قطعه
۱. آتونالیته (بیکلیدی)
موسیقی آتونال به خاطر نداشتن ساختار منطقی در توالی نتها، چالشهای بیشتری برای حفظ کردن دارد. در این نوع موسیقی، نوازنده به حافظه حرکتی و بصری خود وابستهتر است.
۲. فواصل پرشدار
ملودیهایی که فواصل زیادی بین نتها دارند، به دلیل نیاز به تفکر هارمونیک، سختتر به حافظه سپرده میشوند.
۳. آکوردها و دوصداییها
حفظ کردن آکوردها و دوصداییها دشوارتر از نتهای تکی است، زیرا نیاز به حفظ چندین موقعیت انگشتی به طور همزمان دارد.
۴. دامهای ملودیک
گاهی آهنگسازان مسیر ملودی را به گونهای طراحی میکنند که نوازنده انتظار ادامه یافتن آن به یک شیوه خاص را دارد، اما ناگهان ملودی به مسیری کاملاً متفاوت میرود. این تغییرات میتواند نوازنده را دچار اشتباه کند، بهویژه اگر به این دامهای ملودیک آمادگی کافی نداشته باشد.
۵. تنظیمات خاص ساز (Scordatura)
تغییر در تنظیم سیمها در قطعاتی مانند «سوئیت پنجم باخ» ، چالش بزرگی برای حافظه نوازنده ایجاد میکند زیرا انگشتان و گوش نوازنده باید به تغییرات جدید عادت کنند.
نتیجهگیری
نواختن از حفظ در موسیقی نه تنها به نوازندگان امکان میدهد با بیان عمیقتری بنوازند، بلکه باعث درک بیشتر ساختار و ویژگیهای قطعه میشود. این مهارت به نوازنده اجازه میدهد تا فراتر از محدودیتهای نوشتاری به بیان هنری خود دست یابد. با تمرینهای منظم و استفاده از روشهای تقویت حافظه، نوازندگان میتوانند تواناییهای خود را بهصورت چشمگیری بهبود بخشند و در هر شرایطی به اجرای موفق و خلاقانهای دست پیدا کنند.